Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مهر»
2024-04-30@09:12:31 GMT

چاپ جدید «آهنگی برای چهارشنبه‌ها» به بازار نشر آمد

تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۳۱۴۹۴۳

چاپ جدید «آهنگی برای چهارشنبه‌ها» به بازار نشر آمد

به گزارش خبرنگار مهر، رمان «آهنگی برای چهارشنبه‌ها» نوشته فرهاد حسن‌زاده به‌تازگی توسط انتشارات پیدایش منتشر و راهی بازار نشر شده است.

حسن‌زاده این‌رمان را تابستان سال ۱۳۷۵ نوشته و تابستان سال ۹۷ آن را بازنویسی کرده است. اولین‌چاپ این‌رمان سال ۷۷ توسط نشر روزگار منتشر شد.

داستان رمان مورد نظر درباره سینما و جذابیت‌هایش برای یک نوجوان است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

قصه‌اش هم از این‌قرار است که پسر نوجوانی از جنوب ایران به نام فرهان، برای بازی در یک فیلم سینمایی انتخاب می‌شود. او همراه با گروه فیلمبرداری از شهرش بیرون می‌رود تا در فیلم بازی کند اما قربانی نیت شوم پدرش و سودجویی‌هایی او می‌شود...

رمان «آهنگی برای چهارشنبه‌ها» در ۲۵ فصل نوشته شده است.

در قسمتی از این‌رمان می‌خوانیم:

خانم امجد چیزهایی به دختر گفت که نفهمید. فقط لحنش را می‌گرفت که مهربان و مادرانه بود. برگشت سروقت فرهان. با رنگ و حرکت نرم برس، صورتش را زخمی می‌کرد. از جایی، سمت راستش، صدای ترانه‌ای به گوش می‌رسید که آهنگی خوش‌نوا داشت. حواسش رفت طرف آهنگ و فکر کرد می‌تواند با سازدهنی آن را بنوازد یا نه؟ «اسب ابلق سم‌طلا... تندتر برو آسته چرا؟»

خانم امجد دختر را صدا زد: «عاطفه اگه کارت تموم شده بیا اینجا. بیا این رو بگیر.» صدای قدم‌های عاطفه روی کف اتاقک نرم و کوتاه بود. انگار پرواز می‌کرد. توی آینه دیدش. نفس‌نفس می‌زد و به او نگاه نمی‌کرد. خانم امجد پالت رنگ را داد دست عاطفه. فرهان از میان دست‌های خانم امجد چهره نحیف دختر را بهتر دید. صورتش گرد بود و گونه‌های زردی داشت. چشم‌های درشتش پر جنب‌وجوش بودند. حس می‌کرد این‌ صورت را قبلا دیده. خانم امجد همان‌طور که پیشانی فرهان را کبود می‌کرد، گفت: «یه بادمجون برات کاشم که حظ کنی.»

دختر خندید. از خنده او فرهان هم به خنده افتاد. خانم امجد گفت: «نخند! بادمجونت خراب می‌شه.»

خنده فرهان برید و به کوفتگی صورتش خیره شد. خنده ریز عاطفه هنوز ادامه داشت. وقتی با دست رنگی‌اش موهای ریخته بر پیشانی را کنار زد، لکه‌ای سرخ جا گذاشت. فرهان لبش به خنده کش آمد. خانم امجد شوخی جدی گفت: «شما دوتا چه‌تونه؟ شاخ به شاخ شدین؟»

فرهان لب‌هایش را به هم منگنه کرد و به سقف چشم دوخت. خانم امجد گفت: «حواست باشه اصلا به گریمت دست نزنی. اگه خراب بشه مصیبته. دوباره باید پاک کنیم و حرکت از نو...»

موهای دختر از گوشه‌های روسری بیرون زده بود و موجی نرم داشت.

این‌کتاب با ۲۱۶ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۳۲ هزار تومان منتشر شده است.

کد خبر 4734362 صادق وفایی

منبع: مهر

کلیدواژه: نشر پیدایش انتشارات پیدایش فرهاد حسن زاده ادبیات کودک و نوجوان کتاب و کتابخوانی هفته دفاع مقدس معرفی کتاب دفاع مقدس جنگ تحمیلی گردشگری بازار نشر ترجمه ادبیات ادبیات دفاع مقدس ادبیات جهان دفاع مقدس اربعین حسینی اربعین 98 فرانسه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۳۱۴۹۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سریال قطب شمال اقتباسی از رمان کنت مونت کریستو یا نسخه ایرانی یک سریال ترکی؟

آفتاب‌‌نیوز :

محمودی‌یکتا پیش از این نوشتن فیلمنامه سریال‌های «ملکه گدایان» و «عقرب عاشق» را به عهده داشته و قطب شمال اولین ساخته اوست. داستان سریال به شکل خلاصه در باره همایون و ارغوان است که در آستانه ازدواج هستند. اما دوست همایون به نام سامان به دلیل علاقه خود به ارغوان برای رقیب عشقی خود پاپوش درست می‌کند و او را به زندان می‌اندازد تا بتواند با ارغوان ازدواج کند. اما همایون پس از آزادی از زندان و با چهره‌ای تغییریافته سراغ دشمنان خود می‌رود تا انتقام بگیرد.

این داستان چندخطی در باره عشق و خیانت و انتقام را در بسیاری از سریال‌ها و فیلم‌ها می‌توان سراغ گرفت. در تیتراژ همین سریال هم داستان آن برگرفته از رمان کنت مونت کریستو از الکساندر دوما معرفی شده است، اما واقعیت این است که برای تماشاگر ایرانی و احتمالا برای سازندگان سریال، این داستان بیشتر از این که اقتباسی از کنت مونت کریستو باشد، کپی از سریال ترکی ازل است که در اوایل دهه نود، بینندگان فراوانی داشت. ازل هم البته به گواه سازندگانش برداشتی از رمان الکساندر دوما بود و داستان مرد جوانی را روایت می‌کرد که بعد از یک دزدی منتهی به قتل همراه دوستانش به زندان می‌افتد و دوستانش قتل را به گردن او می‌اندازند. حتی یکی از آن‌ها با دختر محبوب او ازدواج می‌کند. او در زندان دچار سانحه می‌شود و صورتش را از دست می‌دهد، اما بعد از آزادی و پس از عمل صورت، با تغییر چهره‌ای که پیدا کرده، در صدد انتقام برمی‌آید.

سریال ازل، از اولین تجربه‌های برخورد تماشاگر ایرانی با سریال‌های ترکی بود و در آن زمان طرفداران زیادی داشت و ماجراهایش با علاقه و کنجکاوی زیاد دنبال می‌شد. ضمن این که از نظر ساختاری هم در زمان خودش سریال موفقی محسوب می‌شد؛ بنابراین همیشه گزینه خوبی برای ساخت یک سریال ایرانی بر اساس آن به حساب می‌آمد. حالا آنطور که از قسمت اول قطب شمال برمی‌آید، این سریال هم در واقع نسخه ایرانی سریال ترکی ازل است که حالا باید دید چقدر مورد توجه تماشاگر قرار می‌گیرد. سریال برای قسمت اول نقد‌های مثبت و منفی گرفته که البته نکته مشترک همه آن‌ها همین اشاره به کپی‌برداری از سریال ازل است. بعضی نقد‌ها پرداخت داستان را ناموفق دانسته اند و بعضی دیگر فرزاد فرزین را به دلیل شباهت به بهادر زمانی که این شخصیت را پیش از عمل صورت بازی می‌کند، انتخاب درستی برای این نقش دانسته‌اند. به هر حال قسمت‌های بعد مشخص خواهد کرد که این سریال فقط یک کپی از سریالی پربیننده است یا شکست خواهد خورد.

منبع: همشهری آنلاین

دیگر خبرها

  • «حذف و اضافه» رمانی درباره همه آنچه در دانشگاه‌ها می‌گذرد
  • سریال قطب شمال اقتباسی از رمان کنت مونت کریستو یا نسخه ایرانی یک سریال ترکی؟
  • چگونه سرنوشت یک نوجوان تغییر کرد/ پاهای هوتن شکیبا در بتن!
  • خاطره خنده‌دار غفوریان از اشتباه گرفتنش با اکبر عبدی! (فیلم)
  • جایزه بوکر عربی ۲۰۲۴ به اسیر فلسطینی رسید
  • حسام منظور به سراغ دراکولای برام استوکر می‌رود
  • ببینید | اعتراف خنده‌دار مهران غفوریان در برنامه تلویزیون؛ حرکت جالب همسر آقای بازیگر علیه او
  • ببینید | خنده‌دارترین پرونده سرقت از زبان یک کارآگاه
  • «مگره و مردان محترم» در کتابفروشی‌ها دیده شدند
  • ببینید | با خنده بگذریم از خنده نگذریم